يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۵۷ ب.ظ
سردرگمی:/
از دیروز دلم گرفته .
دارم میرم خونه خودم ولی به هیچ کس نگفتم حتی به عارفه!
هزار بار تابه حال قرار شده که برم سر زندگی خودم ولی تا یه ذره ذوق زده میشدم و به همه میگفتم یه اتفاقی پیش میومد که میخورد تو برجک آرزوهام .
این بار ولی با همیشه فرق داره
این بار به هیچ کس نگفتم
این دفعه تا دیروز هربار میرفتیم خرید کلی ذوق میکردم و خوشحال بودم اما از دیروز یهو یه تلنگری خوردم .
تا دیروز فکر میکردم اینا همه اش شوخیه ولی الان میبینم جدی شده و من رسما باید بعد بیست و خرده ای سال زندگی باید با خانواده ام خداحافظی کنم و با یه مرد برم زیر یه سقف ...
از دیروز دلم گرفته ...
از دیروز دیگه میلی به خرید رفتن ندارم
دوست دارم هرطور که میتونم یه وقفه ای بندازم تو کار .
هیچ کس حسمو نمیفهمه و حرف زدن در موردش سخته .
نمیدونم باید چه کنم!!!!
۹۵/۰۴/۱۳